«آیا جنگ سرد برای ایران آغاز شده است؟»
اردوان روزبه اردوان روزبه

در گفت‌و‌گو با یک کارشناس اطلاعاتی:

«آیا جنگ سرد برای ایران آغاز شده است؟»

۱۳۹۰ آذر ۲۹

اردوان روزبه / رادیو کوچه

ardavan@koochehmail.com

اگرچه شما هنوز می توانید بر روی صفحه اول برخی تارنماهای خبری کم و کیف نشانده‌شدن هواپیمای جاسوسی بدون سرنشین آمریکایی را توسط ایرانی‌ها بخوانید، اما این روزها خبر دستگیری یک جاسوس آمریکایی در تهران آن هم در پی اعلام خبر قبلی به نظر می‌رسد یک درگیری‌های اطلاعاتی این روزها بین ایران و آمریکا بالا گرفته است.

امیر میرزایی‌حکمتی جوانی ایرانی آمریکایی متولد آریزونا است که روبه‌روی دوربین خبری بیست و سی می‌نشیند و با فارسی نصفه نیمه توضیح می‌دهد که با چه منظور و هدفی وارد ایران شده است.

این برنامه خبری نیز با ابراز این که جاسوسی ویژه را دستگیر کرده است به جزییاتی که به نظر می‌رسد بخشی از آن نیز برای گم کردن رد برخی اطلاعات باشد می‌پردازد.

رسانه‌های داخلی می‌گویند او از فرودگاه بگرام در افغانستان شناسایی شده بوده است و آقای میرزایی می‌گوید بنا بوده برای جلب اعتماد هر اطلاعات ارزش‌مندی را به ایرانیان بدهد.

اما این دستگیری و نشاندن هواپیمای «پهپاد» فوق مدرن آمریکایی در ظرف چند روز به چه معنا است؟ آیا حضور اطلاعاتی آمریکا پیرامون ایران افزایش داشته است؟ و یا عوامل اطلاعاتی ایران با افزایش ضریب هوش‌مندی راه‌کارهای آمریکایی‌ها را مسدود می‌کنند؟ و یا شاید ایران اینک با به مدد گرفتن شرکای سیاسی خود یعنی چین و روسیه برگه تازه‌ای را در خاورمیانه رقم می زند؟

آن چه که اینک از سوی برخی تحلیل‌گران شنیده می‌شود. فدا کردن هواپیمای جاسوسی فوق مدرن آمریکایی برای جلب اعتماد توسط این مامور اطلاعاتی است. آیا به راستی آمریکا برایش تمام این هزینه‌ها ارزش داشته است؟ و یا در اساس حفره‌های اطلاعاتی در آمریکا شرایط را به وجود آورده است؟

فرامرز دادرس کارشناس اطلاعاتی در فرانسه معتقد است هم سیستم امنیتی آمریکا دارای نقص‌های زیادی است که موجب درز اطلاعات شده و هم وزارت اطلاعات و دست‌گاه‌های امنیتی ایران از سطح بالای اطلاعاتی برخوردارند که می‌توانند آن‌ها را شناسایی کنند.

در این خصوص با فرامرز دادرس گفت‌و‌گویی کردم و از خواستم بگوید این تحرک‌ها می‌تواند نشانه چه رخ‌دادی باشد:

اشاره می‌شود که یکی از افسران جاسوسی سازمان سیا در ایران دستگیر شده است. برخی از خبرگزاری‌های داخلی از جمله فارس اشاره می‌کند که وی در فرودگاه بگرام توسط عوامل امنیتی ایران شناسایی شده است. چند روز پیش هم هواپیمای جاسوسی آمریکایی در ایران نشانده شده است. با وضعیت اطلاعاتی و امنیتی که آمریکا در رابطه با ایران دنبال می‌کند، آیا شما این را تغییر شرایط می‌دانید؟

تعریف جاسوس در جمهوری اسلامی و کشورهایی که به صورت خودکامگی و دیکتاتوری اداره می‌شوند با جاهای دیگر فرق می‌کند. همه کس می‌تواند در ایران جاسوس باشد. نویسنده، روزنامه‌نگار، پژوهش‌گر، شاعر یا مسافر عادی. در واقع نه در دوران پادشاهی و نه در دوران جمهوری اسلامی که بدتر است، تعریف مشخصی از جاسوسی نیست.

از کسی که مشخصات او را گفتند به عنوان افسر سازمان سیا نام می‌برند که ایرانی تبار است و می‌گویند تحلیل‌گر اطلاعاتی بوده و مدتی هم در واحدهای اطلاعاتی ارتش آمریکا خدمت کرده است. نخستین اطلاعاتی که می‌دهد این است که این شخص ایرانی مقیم آمریکا بوده که شاید وارد ارتش آمریکا شده است. اصولن در واحدهای اطلاعاتی ارتش نظامی‌ها خدمت می‌کنند که به سه مسئله جّو، زمین و دشمن می‌پردازند. مسایلی که در آسمان، زمین و در‌باره خود واحدهای دشمن صورت می‌گیرد. این شخص حتمن دارای سوابق نظامی بوده و آموزش‌های نظامی یا رکن دوم را دیده است. پیش از این‌که به مسایل اطلاعات سیاسی بپردازد در اطلاعات نظامی متخصص بوده است.

گفته می‌شود زمانی که او وارد فرودگاه بگرام در افغانستان شده، مورد شناسایی ماموران امنیتی ایران قرار گرفته است. ممکن است این مورد درست باشد چون ماموران امنیتی ایران در افغانستان و پاکستان حضور چشم‌گیری دارند. با استفاده از روابط نزدیکی که با برخی از افسران پاکستانی و مقامات افغانی دارند می‌توانند در این ماجرا دستی داشته باشند و عوامل آمریکایی را تعقیب کنند یا پای‌گاه‌های آن‌ها را زیر نظر بگیرند.

در جای دیگری این‌که از طرف وزارت اطلاعات گفته شده که این شخص مامور اجرای سناریوی اطلاعاتی- عملیاتی پیچیده‌ای بوده است، ما را به فکر فرو می‌برد که درست چند روز پس از فرو نشاندن یا سقوط هواپیمای پهپاد آمریکایی، چنین مسئله‌ای به عهده شخصی واگذار می‌شود که این‌ها از او به عنوان افسر سی‌آی‌ای نام می‌برند. اما در خبرها آمده وزارت اطلاعات گفته جاسوس آمریکایی که به تازگی از افغانستان وارد خاک کشور ما شده بود، قصد نفوذ به این وزارت‌خانه را داشته که منظورشان وزارت اطلاعات بوده است. اگر این افسر سازمان سیا بوده و از خاک افغانستان وارد شده چطور می‌خواسته بدون هیچ سابقه و پیشینه‌ای به کریدورهای وزارت اطلاعات برود.

من گمان می‌کنم ارزیابی این دو خبر دو احتمال دارد یکی این‌که این افسر یا این مامور مشخصات نظامی و عملیاتی داشته شاید کسی بوده که او را به کویر کاشمر فرستاده بودند. در جایی که هواپیمای پهپاد آمریکایی فرود آمده یا سقوط کرده تا آن را منفجر کند.

گزینه دوم نسبت به گفته وزارت اطلاعات است که این شخص می‌خواسته وارد وزارت اطلاعات شود، و نشان دهند این است که وزارت اطلاعات با این شخص پیشاپیش ارتباطی داشته و شاید او جاسوس دوجانبه بوده است.

با توجه به اتفاقاتی که در حال رخ دادن است، به نظر شما روی‌کرد عملیاتی-اطلاعات آمریکا نسبت به ایران عوض شده یا این‌که یک جنگ تبلیغاتی اتفاق می‌افتد؟

به نظر من هر دو گزینه می‌تواند باشد. هم آمریکا و هم جمهوری اسلامی به خوراک و جنگ تبلیغاتی نیاز دارند. به محض این‌که خبری می‌خواهد به پایان برسد و از روی صفحات روزنامه و اینترنت حذف شود، خبر جنجالی ‌تر دیگری اتفاق می‌افتد. مسئله‌ی سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا در چند سال گذشته مقداری باعث نگرانی حتا کشورهای هم ‌پیمانش در اروپا شده است. از زمانی که ویکی‌لیکس آغاز به افشاگری و دست‌یابی به اطلاعات طبقه ‌بندی شده سیاسی و نظامی آمریکا و انتشار آن‌ها کرد، ضعفی را در سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا نشان می‌دهد. حدودن شانزده سازمان اطلاعاتی را در یک وزارت‌خانه بزرگی گرد آوردند. در اردیبهشت گذشته وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی اعلام کرد که چهل و دو افسر عملیاتی آمریکایی را در سراسر جهان در خاور‌میانه و به ویژه لبنان شناسایی کردند. در ماه گذشته هم خبر دادند که دوازده جاسوس آمریکایی را در ایران و لبنان به وسیله نیروهای امنیتی ایران و حزب‌اله دستگیر کردند.

اسراییلی‌ها، آمریکایی‌ها و بسیاری از کشورهای دیگر حتا روس‌ها هم در لبنان عوال اطلاعاتی دارند. گفته شد که افسران عملیات آمریکایی که رهبری شبکه‌های گردآوری خبر را دارند که به آن جاسوسی گفته می‌شود، قرارهای ملاقات خود را در یک پیتزا‌ فروشی می‌گذاشتند که این قرارها تکرار می‌شد. این از نظر اطلاعاتی درست نیست. باید ببینیم ضعف آن‌ها در کجا بوده است.

می‌توانیم بگوییم دست‌گاه اطلاعاتی آمریکا به حدی بزرگ شده که از کنترل خارج شده است. حجم اطلاعات بیش از اندازه به آن‌ها می‌رسد که به این حجم اطلاعات «آوار اطلاعاتی» گفته می‌شود. وقتی سازمانی زیر آوار اطلاعاتی می‌ ماند، برای این‌که اطلاعات و خبر‌ها را بررسی کند سال‌ها طول می‌کشد

گردآوری خبر به دو گونه است. یا به صورت آشکار و یا به صورت پنهان است. بیش از هشتاد درصد اخبار را به صورت آشکار از رسانه‌ها، روزنامه و گزارش‌های دولتی، پژوهشی، دانشگاهی، آمار، اقتصاد و سایت‌های اینترنتی جمع می‌کنند و بیست درصد باقی‌مانده را باید به صورت پنهانی گردآوری کنند. دایره اطلاعاتی از جمع‌آوری خبر شروع می‌شود، سپس بررسی شده و در سازمان پخش می‌شود. اگر پرسشی در مورد خبر و یا کمبودی در آن باشد، دوباره به رهبر عملیات ابلاغ می‌شود و از او می‌خواهند در این مورد بیشتر تحقیق کند. رهبر عملیات با عامل خود تماس می‌گیرد. برای همین است که این تماس‌ها تکرار می‌شده است. چون می‌خواستند خبر را کامل کنند تا به اطلاعات دست پیدا کنند.

باید دید کجای این کار ایراد داشته است؟ آیا افسر عملیات کار خود را به خوبی انجام نداده است و ملاقات‌های تکراری در محل تکراری گذاشته است، یا در بخشی از سازمان نفوذ انجام شده یا در آن بخشی که اخبار پخش شده، بی‌ توجهی صورت گرفته و یا در حین ابلاغ دوباره به افسر عملیات کم و کاستی بوده که باعث گیر افتادن تعدادی شده که به عنوان جاسوس حساب می‌شوند. حزب‌اله آن‌ها را بلافاصله اعدام می‌کند و جمهوری اسلامی هم چند نفر از ایرانی‌ها را به این بهانه اعدام کرده است.

می‌توانیم بگوییم دستگاه امنیتی غرب حفره‌ای دارد که نشتی‌ها از آن خارج می‌شود؟

می‌توانیم بگوییم دست‌گاه اطلاعاتی آمریکا به حدی بزرگ شده که از کنترل خارج شده است. حجم اطلاعات بیش از اندازه به آن‌ها می‌رسد که به این حجم اطلاعات «آوار اطلاعاتی» گفته می‌شود. وقتی سازمانی زیر آوار اطلاعاتی می‌ماند، برای این‌که اطلاعات و خبر‌ها را بررسی کند سال‌ها طول می‌کشد. خبر باید به موقع بررسی شود در غیر این صورت آن اطلاعات کهنه و سوخته می‌شود و در تصمیم‌گیری‌ها اثر چندانی نخواهد داشت.

شما احساس می‌کنید دستگاه امنیتی خیلی توان‌مند است که از این شکاف‌ها استفاده می‌کند یا این حفره‌ها بسیار گسترده‌ است که به هر نحوی قابل دست‌رسی است؟

‌دستگاه اطلاعاتی ایران توانمند هست اما آماری از میزان توانمندی آن نداریم ولی ‌دستگاه اطلاعاتی ایران بیش از دوران پادشاهی توانمند است. چون هم پول دارند و هم اختیاراتی که به نیروهای امنیتی داده می‌شود فراقانونی است. بیش از هشتاد درصد دیپلمات‌های ایرانی که در خارج از کشور در سفارت‌خانه‌ها هستند به طور مستقیم به وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه وابستگی دارند و بیست درصد دیگر هم فی‌سبیل‌اله کار می‌کنند. مانند دوران شوروی‌ها که بیش از 98 درصد دیپلمات‌های شوروی در هر کشوری که بودند عوامل اطلاعاتی «کی جی بی» یا «جی آر یو» بودند. راننده سفیر اتحاد جماهیر شوروی که مقدم‌السفرا و سال‌ها سفیر در ایران بود، سرهنگ جی آر یو بود.

دستگاه امنیتی ایران امکانات مالی و وسایل و ابزار دارد. در زمان پادشاهی جاسوس روس می‌گرفتند و امروزه جاسوس‌های آمریکایی می‌گیرند و کسی به جاسوس‌های روس و چین که در همه جا پراکنده هستند کاری ندارد. این حفره در بسیاری جاها از جمله در صدای آمریکا دیده می‌شود.

آیا شما این را مقدمه جنگ نمی‌دانید؟

یادآور دوران جنگ سرد بین آمریکا و شوروی است. در زمان گذشته هم آمریکایی‌ها با شوروی‌ها همین مسئله را داشتند که سال‌ها هم به طول کشید و در آخر شوروی به دلایل بسیاری از جمله اقتصادی از پای درآمد. من تعجب می‌کنم که چرا آمریکایی‌ها و یا غربی‌ها ایران را تا حد شوروی یعنی در حد ابر قدرت بالا برده‌اند. این‌ها با این بازی که به راه انداختند ایران را تشویق می‌کنند، ایران هم مانند کودکی است که از چیزهایی شادی می‌کند و چیزی را به دست می‌آورد و می‌خواهد آن را به رخ دیگران بکشد. این‌ها به جمهوری اسلامی خوراک می‌دهند و آن را در جهت مسابقات تسلیحاتی و مخارجی که در این زمینه وجود دارد، هدایت می‌کنند. بخش بزرگی از بودجه ایران صرف هزینه‌های تسلیحاتی از ساختن موشک و تلاش برای دست یافتن به سلاح  اتمی و مسایل اطلاعاتی می‌شود. در صورتی که اگر کشور مشکلاتش را با جهان به کنار بگذارد می‌تواند با آن پول‌ها کارهای زیادی برای رفاه مردم در داخل ایران انجام دهد. اما در نهایت پول تمام تلاش‌های جمهوری اسلامی در این راستا به جیب ابر قدرت‌ها و از طرفی شرقی‌ها مانند روسیه و چین می‌رود.

با توجه به فرود یا سقوط هواپیما و دستگیری افسر اطلاعاتی، آمریکا در صدد برخورد بر خواهد آمد؟ و از سویی آیا فکر می‌کنید اسراییل در این موضوع نقش جدی‌تری بازی خواهد کرد؟

نقش اسراییل همیشه پنهانی است و در منطقه خاور‌میانه به ویژه بعد از انقلاب اسلامی چون احساس خطر می‌کند، همیشه نقش پنهانی و موثر هم داشته است. من گمان نمی‌کنم جنگ با ایران به زودی آغاز شود. باید توجه کنیم که اگر خود ایران جنگ را آغاز کند چه خواهد شد؟ عوامل سرخود اگر در جمهوری اسلامی غرب را تحریک کنند چه خواهد شد؟ خطر این بیش‌تر است تا این‌که غرب به ایران حمله کند.

من فکر نمی‌کنم نیازی به حمله باشد چون در حال حاضر هدف سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی نیست. برای این‌ها (آمریکایی‌ها) صرف نمی‌کند که به ایران لشگر‌کشی کنند. نیروهای آمریکایی از عراق خارج شدند و به زودی از افغانستان هم بیرون خواهند رفت. آن‌ها به صورت دیگری در منطقه می‌مانند و بخشی از نیروهای آن‌ها در اردن و بخشی در کویت و عربستان مستقر می‌شوند. من فکر می‌کنم آمریکایی‌ها قصد دارند با جنگ‌های اطلاعاتی به جای جنگ‌های نظامی کارهای خود را پیش ببرند چون هم کم‌خطر‌تر کم‌هزینه‌تر و هم موثر‌تر است.

——————————

معرفی فرامرز دادرس در ویکی پدیا:

فرامرز دادرس،پژوهش‌گر و کارشناس اطلاعاتی مقیم فرانسه، نویسنده، مترجم و پژوهشگر مسایل ایران، به زبان‌های فارسی و فرانسه‌ است.

او از افسران پیشین گارد شاهنشاهی در ارتش ایران بوده‌است. وی در سال ۱۳۵۰، پس از اخذ دیپلم از دبیرستان آزمون تهران، به دانشکده افسری نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی وارد شد، سپس با درجه ستوان‌دومی پیاده برای گذراندن دوره تخصصی پیاده نظام، به مرکز پیاده شیراز منتقل شد و پس از پایان این دوره برای ادامه خدمت در یکان‌های گارد جاویدان شاهنشاهی، برگزیده شد، او در پادگان‌های سطنت‌آباد و لویزان در یگان‌های آموزشی، پیاده، اطلاعات و ضداطلاعات خدمت کرد او دوره‌های اطلاعاتی را در دانشکده اطلاعات و ضد اطلاعات اداره دوم ستاد ارتش گذرانده‌است. وی هنگام روی‌داد‌های انقلاب اسلامی افسر حفاظت پادگان سلطنت‌آباد تهران بود. او پس از انقلاب اسلامی در دوران دولت موقت و نخست وزیری مهندس مهدی بازرگان، از ارتش پاک‌سازی شد، او تحصیلات خود را در رشته روان‌شناسی در دانشگاه ملی ایران رها کرد و به فرانسه رفت و به نهضت مقاومت ملی ایران به رهبری دکتر شاپور بختیار پیوست.

 

 

YouTube - Video's uit deze e-mail

December 23rd, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی